مجتبی شریعتی؛ نیما رضایی
چکیده
بازار سرمایه میتواند بعنوان یکی از موثرترین نهادهای مالی در پویایی صنعت و اقتصاد هر کشور نقشآفرینی نماید. آنچه در پنج ماه اول سال 1399 در ایران مشاهده شد، عزم جدی دولت در اولویتبخشی به جایگاه بورس در اقتصاد بود. این مهم به قدری در اولویت قرار گرفت که بعد از مساله کرونا به جدیترین موضوع مورد توجه برنامهریزان اقتصادی و سیاسی ...
بیشتر
بازار سرمایه میتواند بعنوان یکی از موثرترین نهادهای مالی در پویایی صنعت و اقتصاد هر کشور نقشآفرینی نماید. آنچه در پنج ماه اول سال 1399 در ایران مشاهده شد، عزم جدی دولت در اولویتبخشی به جایگاه بورس در اقتصاد بود. این مهم به قدری در اولویت قرار گرفت که بعد از مساله کرونا به جدیترین موضوع مورد توجه برنامهریزان اقتصادی و سیاسی کشور تبدیل شد. اگرچه این توجه کمنظیر دولت، مدلول مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم و تبعات آن همچون کسری بودجه، تورم، رکود و در نهایت شیوع کرونا بود اما از منظری دیگر اثرات آن میتواند بعنوان پدیدهای سیاسی- اجتماعی در جامعه ایرانی نقشآفرین شود. معکوس شدن روند گذشته، نزولی شدن شاخص بورس، زیانهای سنگین مردم، افزایش بیاعتمادی و مدیریت نامطلوب بازار سرمایه که از شهریور 1399 بروز جدی پیدا کرد، همگی بر تسریع روند تسری مسالهای اقتصادی به عرصه سیاسی موثر واقع شد. پرسش مقاله این است که فرآیند تعمیق بازار سرمایه در دولت دوازدهم و فراز و نشیبهای آن، میتواند چه تاثیری بر آینده سپهر سیاست در ایران داشته باشد؟ در چارچوب نظری مالیات بر بازار سرمایه و همچنین اعتماد سیاسی و با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شد و بر این نکته تاکید گردید که حمایت صریح دولت دوازدهم از بازار سرمایه موجب شده است تا با سقوط شاخص بورس، روند اعتماد سیاسی در معرض مخاطره قرار گیرد.